بررسی فرضیه واگنر در ایران با استفاده از رویکرد آزمون کرانه ها

Authors

غلامعلی حاجی

محمد حسن فطرس

abstract

این مقاله اعتبار فرضیه واگنر را با استفاده از داده های سالانه اقتصاد ایران برای دوره زمانی 86-1346 مورد بررسی قرار می دهد. واگنر معتقد است با افزایش درآمد در یک کشور، اندازه نسبی بخش عمومی به میزان بیشتری افزایشمی یابد و لذا افزایش مخارج دولت معلول افزایش درآمد کشور می باشد. حال آنکه کینز برخلاف واگنر معتقد است افزایش مخارج دولت باعث افزایش درآمد کشور می شود. در این مقاله ادعای واگنر در قالب شش الگوی گوناگون و از روش مدل های خود رگرسیونی با وقفه های توزیع شده[1] پسران، شین و اسمیت[2] (2001) مورد بررسی و آزمون قرار می گیرد. در الگوی اول رابطه بین مخارج  دولت و درآمد، در الگوی دوم رابطه بین سهم مخارج  دولت از درآمد و درآمد،  در الگوی سوم رابطه بین سهم مخارج  دولت از درآمد و درآمد سرانه، در الگوی چهارم رابطه بین مخارج  سرانه دولت و درآمد سرانه، در الگوی پنجم رابطه بین مخارج  دولت و درآمد سرانه و بالاخره در الگوی ششم رابطه بین مخارج مصرفی دولت و درآمد مورد بررسی قرار می گیرند. با استفاده از روش مدل های خود رگرسیونی با وقفه های توزیع شده این الگوها برآورد می شوند و رابطه بلندمدت بین متغیرها مورد بررسی قرار می گیرد. به مبانی نظری و فرم های ریاضی این الگوهها در بخش 2 و 3 مقاله پرداخته شده است. در الگوهای اول، دوم، چهارم و پنجم رابطه بلندمدت بین متغیرها وجود دارد و رابطه علیت از درآمد به سمت مخارج دولت است. در دو الگوی سوم و ششم رابطه بلندمدت بین متغیرها وجود ندارد. در الگوی چهارم کشش مخارج  سرانه دولت نسبت به درآمد سرانه 073/1 می باشد و از نظر آماری بزرگتر از یک است و لذا قانون واگنر تائید می شود. یعنی با افزایش درآمد سرانه مخارج سرانه دولت با نسبت بیشتری افزایش می یابد. در الگوی پنجم کشش مخارج  دولت نسبت به درآمد سرانه 182/1 می باشد و از نظر آماری بزرگتر از یک است و لذا قانون واگنر تائید می شود. یعنی با افزایش درآمد سرانه مخارج دولت با نسبت بیشتری افزایش می یابد. پس در چهار الگو از شش الگو رابطه بلندمدت بین متغیرها برقرار است و در دو الگو از این چهار الگو قانون واگنر تائید می شود.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

بررسی فرضیه واگنر در ایران با استفاده از رویکرد آزمون کرانه‌ها

این مقاله اعتبار فرضیه واگنر را با استفاده از داده‌های سالانه اقتصاد ایران برای دوره زمانی 86-1346 مورد بررسی قرار می‌دهد. واگنر معتقد است با افزایش درآمد در یک کشور، اندازه نسبی بخش عمومی‌به میزان بیشتری افزایشمی‌یابد و لذا افزایش مخارج دولت معلول افزایش درآمد کشور می‌باشد. حال آنکه کینز برخلاف واگنر معتقد است افزایش مخارج دولت باعث افزایش درآمد کشور می‌شود. در این مقاله ادعای واگنر در قالب شش...

full text

تاثیر نوسانات نفت و ارز بر شاخص قیمت بازارسهام در ایران: رویکرد آزمون کرانه ها

با توجه به اهمیت بازار سهام و روند حرکت شاخص قیمت سهام، در این مطالعه تأثیر نوسانات نفت و نرخ ارز بر شاخص قیمت سهام در ایران مورد بررسی قرار می‌گیرد. بدین منظور در این پژوهش، از داده‌های فصلی مربوط به متغیرهای شاخص قیمت سهام، نرخ ارز در بازار غیررسمی و قیمت نفت در خلال سالهای 93-1370، و نیز به منظور محاسبه نوسانات قیمت نفت و نرخ ارز از روش خودرگرسیونی واریانس ناهمسانی شرطی استفاده شده، و در ادا...

full text

تحلیل رابطه هم انباشتگی میان نرخ بیکاری و رشد اقتصادی با رویکرد آزمون کرانه ها: شواهدی از اقتصاد ایران

رشد تولید ناخالص داخلی و نرخ بیکاری از مهم‌ترین مؤلفه های توصیف‌کننده هر اقتصادی بشمار می آید. اوکان (1962) با مطالعه داده‌های این دو متغیر به رابطه معکوس بین آنها پی برد. بازنگری‌های صورت گرفته در الگوی ارائه شده توسط اوکان منجر به توسعه فرم‌های تفاضلی[1]، شکاف تولید[2] و تابع تولید[3]شد. از آنجا که مباحث متعددی در رابطه با بازار کار در سالیان اخیر صورت گرفته است، در این مطالعه با هدف ارایه تح...

full text

نگاهی دوباره به نقش دولت در اقتصاد ایران :کاربردی از رهیافت آزمون کرانه ها

این مقاله به بررسی رابطه اندازه دولت با رشد اقتصادی در ایران با بکارگیری الگوی خود‌رگرسیون با وقفه‌های توزیعی و استفاده از آزمون کرانه‌ها طی دوره (1392 -1346) پرداخته است. برخلاف سایر مطالعات انجام شده در ایران، که بر وجود یا عدم وجود منحنی آرمی (تابع درجه دوم تبیین کننده رابطه مخارج دولت ورشد اقتصادی) در اقتصاد ایران پرداخته‌اند، نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهدکه مخارج دولت در اقتصاد ایران...

full text

اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین

Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...

full text

My Resources

Save resource for easier access later


Journal title:
اقتصاد کاربردی

Publisher: دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات

ISSN 2251-6212

volume 2

issue شماره 1(پیاپی 4) 2010

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023